محمدطاها جانمحمدطاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

محمدطاها موقشنگ

5.خنده.

٤٦ روزگی تو خواب بلندبلند میخندیدی و این اولین باری بود که صدای خنده هاتو میشنیدیم قند عسلم.   2 ماهگی: وزن: 200/7 کیلو           قد: 63 سانت            دور سر: 40 سانت    ١٧/١٢/٩١ ...
26 فروردين 1392

4.اولین زیارت

١ ماهگی : وزن: 5/5 کیلو          قد: 60سانت          دورسر: 5/ 38سانت   40 روزگی بردیمت حرم امام رضا(ع) باوجود اینکه حرم شلوغ بود اما یکی از خدام های حرم بغلت کرد و نزدیک ضریح بردت و دستت رو به ضریح رسوند‚ اما تو خواب بودی.   ١٧/١٢/٩١   ...
26 فروردين 1392

3.مسلمون شدن گل آقا.

21 روزگی ختنه ات کردیم. اولش خیلی گریه کردی اما بعدش گریه هات کمتر شد.فدات بشم مامان جان که اینقدر صبوری‚ با وجود اینکه درد داری فقط نق نق میکنی.   پسرم مسلمون شدنت مبارک         ١٧/١٢/٩١ ...
26 فروردين 1392

6.محرم

اولین مسافرتت 2 ماهگی بود که رفتیم طبس خونه مامان جونی که اونجا علی اصغر شدی .       ١٧/١٢/٩١ ...
26 فروردين 1392

19.

  پ سرم ٧ ماهگیت مبارک .       پسرکم : نمی دانی این روزها چقدر بیشتر دوستت دارم چقدر بیشتر برایت میمیرم ممنونم که هستی دوستت دارممممممممممممممممممممم   ...
25 فروردين 1392

20. اولین غذا فرنی.

روز ١٤/١/٩٢ اولین غذایی که خوردی فرنی بود. فدات بشم مامان جان که اینقدر قشنگ غذا میخوری اینقدر دهنت رو باز میکنی که وقتی میبندی همه غذاها از دهنت میریزه بیرون. اولین آبی هم که خوردی آب زمزم بود که عمه جونی از مکه برات آورده بود.           ...
22 فروردين 1392

17.اولین مسافرت 2نفره

امروز بعد از چند وقت تونستم بیام تو وب گل پسرم آخه رفته بودیم مسافرت و بعدش هم درگیر مراسم فوت مادر بزرگم بودیم. روز  27⁄12⁄91   باگل پسرم رفتیم طبس خونه مامان جون. آخه عمه جونی رفته بودند مکه مکرمه و قرار بود ما بریم پیش دختر عمه تا احساس دلتنگی نکنه.سال تحویل هم پیش مامان جون و باباجون بودیم بابایی هم بخاطر مشغله کاری نمیتونست بیاد پیشمون.   ...
21 فروردين 1392